همه چيز در ذهن اتفاق مي افتند

ساخت وبلاگ

بعد از اين همه مدت تجربه کردن حالات و روحيات مختلف بعد از اين مدت تلاش براي تغيير و ساختن يک زندگي بهتر ديگه مطمئنم که ذهن آدميزاد مرکز همه اتفاقاته.


اگر توي ذهن باورهات محکم نشده باشه. اگر ذهن هنوز پر از خاطره هاي بد باشه. اگر ذهن هنوز خيلي از برنامه ريزيها و تلاشها را جدي تلقي نکنه. عمل هم با همان هماهنگه گاهي که ذهن آماده است. اعمال هم منظم و مرتب دستورات ذهن را رعايت مي کنه و گاهي که ذهن به هم ميريزه همه کارها و نظمها هم فراموش مي شه و از ياد مي ره.


چاره چيه؟


مثل همه چيزهاي ديگه تمرين منظم و مستمر. هم عملي و هم ذهني


تمرين ذهني


يک کاري که خيلي بهش سفارش شده فکر کردن هست. من چقدر در روز به رفتارهام فکر مي کنم؟ چقدر سعي مي کنم فکرهام را منظم کنم؟ چقدر سعي مي کنم از اين شاخه به اون شاخه نپرم؟ يک کلام چقدر تمرينهاي ذهني من مرتب و منظم است؟


تمرنيهاي عملي


آيا شده من يک تمرين مشخص را براي مدت يک ماه منظم و مرتب انجام بدم. خوب جواب مثبته مثلا اگر قرار باشه سر ساعت خاصي بيدار بشم حتما اون رو عملي مي کنم و کردم اما مشکل اينجاست که در تمرينها عمليم خيلي به کيفيتشون فکر نکردم يا نشده فکر کنم.


مثلا گفتم صبح سر فلان ساعت بيدار بشم. اما وقتي بيدار شدم خيلي خواب آلود بودم يا وقتم را به اندازه اينکه مي گرفتم و مي خوابيدم هدر کردم. اصلا بعضي وقتها پشيمان شده ام و با خودم گفتم بهتر بود مي خوابيدم تا اينطور وقتم تلف مي شد.


يا مثلا تصميم گرفتم سر وقت نماز بخوانم خواندم. اما با حضور قلب نبوده. خلاصه کنم يعني در ظاهر بعضي از کارها انجام شده اما کيفيتش خيلي خوب نبوده.


حالا مي خواهم به يک مدت معين به طور خاص روي يک کار تمرکز کنم و آن را هم از نظر کيفيت و هم از نظر کميت درست انجام بدم . به مدت چهل روز تمرين مي کنم.

بيست و چهارم...
ما را در سایت بيست و چهارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7zendegiaram8 بازدید : 97 تاريخ : جمعه 20 اسفند 1395 ساعت: 3:33