هر کاري را فقط براي خدا انجام بده

ساخت وبلاگ

سلام به روز نخست


چله ديگري را شروع مي کنم. با عزمي راسخ تري و قدمهايي استوارتر.


سعي کرده ام خوب باشم دلم ضاف و مهربان باشد. مادر خوبي باشم، همسر همراهي، فرزند قدرشناسي....... سعي کرده ام اما گاهي ضعيف بوده ام گاهي سعي و تلاشم رنگ فراموشي گرفته. اما  حتي اين چله هاي دست و پا شکسته و ابتر،  اين چله هاي کج و معوج و ناميزان پر از نقص و کاستي هم دلم را روشن کرده.... پس دوباره شروع مي کنم. اين بار قويتر محکم تر و استوار تر. کدام کاري است که براي خدا باشد و به نتيجه نرسد. کدام راهي است که براي خدا باشد و به مقصد نرسد. کدام آرزوي بلندي است که براي خدا باشد و به اجابت نرسد. چقدر تهي دستم اين همه سال و ساعت و ثانيه از عمرم گذشته ولي کدام کاري بوده که تنها براي خدا انجام داده باشم. همه جا من جلوتر از همه بوده ام. در همسر بودن هميشه نگران اين بوده ام که حقي از من ضايع نشود. در بچه داري لذت و شيريني و جذابيتش را ديدم و در مهمانداري نشان دادن هنر و سليقه خود. اين خود همه جا جلوتر از خدا جلوه گر شد. واي بر من.............. خدايا فرصتي ديگر بده انشالله در اين چله تمرين مي کنم همه کارهايم براي تو باشد. تمرين مي کنم هيچ کاري را به غير از براي تو انجام ندهم.


 


در کامنتها هنوز هم پيامهايي از مادراني که از عصبانيت خود به تنگ آمده اند دريافت مي کنم. گاه گاهي دعاي خيرشان را نصيبم مي کنند و گاه گاهي تشکر و همدلي....... از خواندن همه آنها بسيار خوشحال مي شوم. انشالله که نوشته ها بتوانند گره از مشکلي باز کنند و راهگشاي تنگنايي باشند. هر چه نوشتني بود نوشته ام تنها بايد با ممارست و تمرين خلق و خوي عصباني را تغيير داد. براي رضاي خداوند و به نشانه شکر گزاري تصميم دارم  انشالله در مدت اين چله هر هفته را با يک تمرين سپري کنم. انشالله که مفيد باشد. اگر گذرتان به اين وبلاگ افتاد و نوشته ها به کارتان آمد خواهش مي کنم دعايم کنيد:


 


تمرين هفته اول


تصميم بگيريد يک هفته با صداي آرام حرف بزنيد و حرکاتتان آرام باشد. فقط همين...............


 


 


توضيح: عصبانيت به دو شکل بروز مي کند با سخنان خشن و با رفتار خشن. سخنان خشن که معمولا با صداي بلند ادا مي شوند، تند تند ادا مي شوند، حاوي مطالب تحقير کننده، سرزنش آميز و تهديد و توهين هستند. حرکات خشن مثل تنبيه بدني، مثل شکستن ظرف و ظروف يا کوبيدن در و پنجره و يا پرت کردن وسايل. البته اينها حد نهايت عصبانيت است. عصبانيت اغلب آدمها به اينها نمي انجامد خوشبختانه.


اگر بخواهم درباره مادرها حرف بزنم معمولا عصبانيتهاي گذرا و سطحي هستند اما متاسفانه دائما تکرار مي شوند. تذکري داده شده که فرزند گوش نکرده. صدايش کرده و جواب نشنيده، چيزي را شکسته کار خطرناکي را انجام داده و يا سر ناسازگاري و گريه و بد قلقي کرده. فرقي نمي کند مادر بچه دو ساله باشي يا نوجوان شانزده ساله. با همه عشق و محبتي که به فرزندت داري گاهي اوقات تحملت کم مي شود و دوست داري غر بزني. تهديد کني. مقايسه کني و حتي ناراحتي جاهاي ديگر را هم بر سر بچه ات خالي کني.............. فکر کنيد اگر يک مادر عصباني در هر روز فقط يک بار عصباني بشود. گيرم که سطحي باشد و زود برطرف شود. در عرض يک سال مي شود سيصد و شصت و پنج بار عصبانيت . سمي که در طول سال اندک اندک وارد مي شود و رابطه مادر و فرزندي را مسموم و خراب مي کند. حالا چه بر سر روح و تن آدم مي آيد بماند.


با اين تمرين آرام حرف زدن و آرام ماندن در واقع به طور غير مستقيم تمرين مي کنيم عصباني نشويم. به جاي اينکه روي عصباني نشدن تمرکز کنيم روي آرام ماندن که عملي مثبت است متمرکز مي شويم.


تمرين بسيار جالبي است.از صبح که از خواب بيدار مي شويم با خودمان مي گوييم من امروز بايد با صداي آرام حرف بزنم و حرکاتم آرام و با طمانينه باشد.  همين و ديگر هيچ بعد موقع عصبانيت مي گوييم من بايد آرام و با صداي پايين حرف بزنم . فقط بايد تداوم داشت و از شکست نترسيد.


انشالله مفيد باشد.

بيست و چهارم...
ما را در سایت بيست و چهارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7zendegiaram8 بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 0:31